۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۲
آموزش در سریلانکا (بخش اول)

آموزش در سریلانکا تا سن ۱۴ سالگی اجباری است و در مدارس دولتی از مهدکودک تا سطح دانشگاه رایگان است

سریلانکا دارای یک سیستم آموزشی جامع است که آموزش سنتی و جدید از ابتدایی تا دانشگاه را شامل می شود. آموزش به طور سنتی توسط صومعه ها حفظ شده است.  در دوره بریتانیا، مبلغان مدارس بسیاری تأسیس کردند. سیستم بریتانیا به شدت بر سیستم آموزشی فعلی سریلانکا تأثیر گذاشته است.

آموزش در سریلانکا تا سن ۱۴ سالگی اجباری است و در مدارس دولتی از مهدکودک تا سطح دانشگاه رایگان است، حتی زمانی که مدارس در فاصله مناسبی از خانه دانش آموز قرار ندارند. برای کسانی که مایل به حضور در دانشگاه هستند پنج سال مدرسه ابتدایی، سه سال دوره راهنمایی، سه سال دبیرستان و دو سال مدرسه پیش دانشگاهی وجود دارد. برای انطباق با دو گروه قومی اصلی سریلانکا، مدارس به زبان سینهالی یا تامیل آموزش می دهند. مدارس برگزیده اغلب کلاس ها را به زبان انگلیسی تدریس می کنند. ۹۹ درصد کودکان دبستانی به مدرسه می روند[۱] .

آموزش در سریلانکا در دهه ۱۹۸۰ اجباری شد. حتی قبل از استقلال در سال ۱۹۴۸، یک سیستم آموزشی ایجاد شد که آموزش رایگان از مهدکودک تا دانشگاه را فراهم می کرد. بزرگترین مشکل در سریلانکا امروزه یافتن کار معنادار برای جمعیت تحصیل کرده آن است. افراد تحصیلکرده شانس بهتری نسبت به افراد بی سواد برای یافتن شغل ندارند. بیکاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی در دهه ۲۰۰۰ نزدیک به ۳۰ درصد بود.

تاریخ وسواد در سریلانکا

برخلاف هند و پاکستان، سریلانکا از نرخ باسوادی بالایی برخوردار است. نرخ باسوادی بزرگسالان: ۸۷ درصد یکی از بالاترین ها در آسیا است. در سال ۲۰۰۴، نرخ باسوادی بزرگسالان سریلانکا ۹۰.۷ درصد، با سواد مردان ۹۲.۲ درصد و سواد زنان ۸۸.۶ درصد برآورد شد. در هند ۳۴ درصد برای زنان و ۶۴ درصد برای مردان است. در سال ۱۹۹۵، نرخ باسوادی بزرگسالان در سریلانکا ۹۰.۲ درصد بود.  در سال ۱۹۰۱، حدود ۵۵ درصد از مردان مسیحی، در مقایسه تنها ۳۵ درصد از مردان بودایی، ۳۴ درصد از مردان مسلمان و ۲۶ درصد از مردان هندو باسواد بودند. در میان زنان مسیحی، ۳۰ درصد باسواد، ۵ درصد زنان بودایی، ۳ درصد زنان مسلمان و ۲.۵ درصد زنان هندو با سواد هستند. پایین بودن نرخ باسوادی در میان مردان هندو را می‌توان به شمول مردان تامیل هندی مهاجرانی بی‌سواد و بی تابعیت نسبت داد که در مزارع چای کار می‌کردند.  عوامل فرهنگی عامل پایین بودن نرخ باسوادی در میان زنان بودایی، مسلمان و هندو است. در سال ۱۹۲۱، تنها در ۲۰ سال، نرخ باسوادی مردان کشور به ۶۶ درصد برای مسیحیان، ۵۰ درصد برای بودایی ها، ۴۵ درصد برای مسلمانان و ۳۷ درصد برای هندوها افزایش یافت. برای زنان، ۵۰ درصد مسیحیان باسواد هستند، در حالی که نرخ باسوادی در میان زنان بودایی، مسلمان و هندو به ترتیب به ۱۷ درصد، ۶ درصد و ۱۰ درصد افزایش یافته است[۲] .

پس از اصلاحات قانونی که وزارت آموزش و پرورش را تحت کنترل نمایندگان منتخب قرار داد، سیستم استعماری در دهه ۱۹۳۰ شروع به تغییر کرد. دولت به طور مستقیم تعداد زیادی از مدارس و دانشکده های تربیت معلم را تحت کنترل داشت. به عنوان بخشی از سیاست ارتقای سواد همگانی، آموزش در مدارس دولتی رایگان بود، مدارس ابتدایی و فنی در مناطق روستایی راه اندازی شد و آموزش و پرورش استان مورد تشویق رسمی قرار گرفت. در زمان استقلال در سال ۱۹۴۸، سریلانکا دارای ۵۸۹۵ مدرسه بود که بیش از ۱ میلیون دانش آموز در آن درس می خواندند. نرخ باسوادی این کشور ۵۷.۸ درصد بود که بالاترین میزان در میان مستعمرات بریتانیای کبیر و کشورهای آسیایی بود[۳] .

از زمان استقلال در سال ۱۹۴۸، دولت آموزش و پرورش را یکی از بالاترین اولویت های خود قرار داده است که نتایج عالی را به همراه داشته است.  جمعیت باسواد نیز به همین ترتیب افزایش یافته است و تا اواسط دهه ۱۹۸۰ بیش از ۹۰ درصد جمعیت به طور رسمی با سواد و تقریباً همگانی در میان جمعیت جوان تر، باسواد بودند. این چشمگیرترین پیشرفت در جنوب آسیا است و سریلانکا را به پیشرو آموزش در کشورهای در حال توسعه نزدیک می کند. حتی در طول جنگ داخلی، دانش‌آموزان بیشتری تحصیل می‌کردند، تعداد مدارس و معلمان افزایش یافت و نرخ سواد ملی افزایش یافت. نرخ باسوادی در دو دهه اخیر ۹۰ درصد باقی مانده و آخرین اقدامات لازم برای رسیدن به ۱۰۰ درصد را انجام شده است.

تاریخ آموزش اولیه سریلانکا

تا قبل از دوره استعماری، سیستم آموزشی سریلانکا برای نخبگانی محدود در یک جامعه نسبتاً کم فناوری طراحی شده بود. اکثریت مردم بی سواد یا نیمه سواد بودند. در میان سینهالی ها، یادگیری کار راهبان بودایی بود. در سطح روستا، راهبان تحصیل کرده به دانش آموزان ممتاز در مدرسه پانسال یا معبد آموزش می دادند. برنامه درسی در آنجا هنوز به کودکان خردسال آموزش داده می شود از جمله حفظ الفبای سینهالی و ادبیات اولیه بودایی، از جمله نام بودا (کتاب نام‌ها) زیارتگاه‌های بودا، ماهول لاگونا (کتاب نمادهای مقدس روی بدن بودا) و داستان‌های کلاسیک زندگی بودا[۴] .

پیگیری آموزش عالی عموماً مختص مردانی بود که راهب می شدند و دانشگاه ها تقریباً منحصراً به حفظ و توضیح متون مقدس پالی اختصاص داشتند. در میان جمعیت تامیل، مدارس روستایی واقع در نزدیکی معابد توسط برهمن های باسواد یا ولالاهای تحصیل کرده اداره می شدند. آموزش فنی برای دانشجویان هنرهایی مانند معماری یا مجسمه سازی، برای مهندسانی که هندسه را در مسائل آبیاری به کار می برند و برای صنعتگران در مشاغل مختلف پیشرفته تر بود. با این حال، این عمل معمولاً در اختیار نهادها، کاست ها یا خانواده های بسته بود. دانش اغلب از پدران به پسران منتقل می شد.

طبق دایره المعارف آموزش جهانی: تعهد سریلانکا به آموزش ۲۵۰۰ سال پیش آغاز شد، زمانی که پادشاهان و روسای هندو آموزش های خود را از برهمن ها دریافت کردند، آموزش ارتباط نزدیکی با تاریخ مذهبی کشور دارد.

به طور مشابه، در اوایل تاریخ سریلانکا، آموزش با موقعیت و امتیاز طبقه بالایی همراه بود.   بودیسم در قرن سوم قبل از میلاد از هند به سریلانکا آمد و پادشاهان و مردم را تغییر داد. صومعه ها برای آموزش راهبان تأسیس شدند. این راهبان اولین پیروانا یا مدارس معبد را در روستاها ساختند و افراد غیر مذهبی را در زمینه دین و موضوعات سکولار آموزش دادند.  اطلاعات کمی در مورد مدارس هندوها و مسلمانان اقلیت سریلانکا وجود دارد. اما عموماً هر مذهب دارای مدارس معبد و مسجد بود که آموزش ابتدایی را با تأکید بر دین، خواندن و نوشتن ارائه می‌کرد[۵] .

آموزش در سریلانکا زیر نظر پرتغالی ها و هلندی ها

اگرچه استعمار، آموزش و پرورش به سبک اروپایی را به سریلانکا آورد، به ویژه برای آماده کردن دانش آموزان برای مناصب در دولت استعماری، اما تعداد کمی از دختران به مدرسه رفتند و بیشتر جمعیت بی سواد باقی ماندند. در طول قرن شانزدهم، مبلغان پرتغالی تا ۱۰۰ مدرسه را تأسیس کردند که برای تقویت فرهنگ کاتولیک رومی در میان جامعه مسیحی رو به رشد در این کشور طراحی شده بودند. هنگامی که هلندی ها در سال ۱۶۵۶ زمام امور را به دست گرفتند، یک سیستم به خوبی سازماندهی شده از مدارس ابتدایی برای حمایت از تلاش های مبلغان کلیسای اصلاح شده هلندی راه اندازی کردند. تا سال ۱۷۶۰، آنها ۱۳۰ مدرسه داشتند که نزدیک به ۶۵۰۰۰ دانش آموز در آنها تحصیل می کردند[۶] .

طبق دایره المعارف آموزش جهانی: حکومت پرتغالی ها در سریلانکا هم فرانسیسکن ها و هم یسوعی ها را به ارمغان آورد که ۴۱ مدرسه محلی، سه کالج فرانسیسکن و دو کالج یسوعی تاسیس کردند. تغییر جمعیت متنوع جزیره، تمرکز اصلی این کار آموزشی بود. هلندی ها به تبعیت از پرتغالی ها، مدارس محلی کاتولیک را با مدارس وابسته به کلیسای اصلاح شده هلند جایگزین کردند. پرتغالی ها و هلندی ها از تغییر دین برای دسترسی به آموزش استفاده کردند. بومیان سریلانکایی به سرعت متوجه شدند که اگر می‌خواهند مناصب دولتی داشته باشند یا واجد شرایط معلمی مدرسه باشند، باید به مذهب اصلاح‌شده هلندی روی آورند. یک مدرسه علمیه هلندی در پایتخت، کلمبو، آموزش عالی بیشتری ارائه کرد. سیستم آموزشی هلند در سریلانکا به تقویت درک عمومی از ارتباط بین تحصیلات و موفقیت مالی ادامه داد[۷] .

آموزش در سریلانکا  زیر نظر بریتانیا

با تسلط بریتانیا بسیاری از مدارس هلندی و آموزش به سبک اروپایی متوقف شد. در اواسط قرن نوزدهم، مدارس با بودجه دولتی و مدارس مسیحی دوباره در حال گسترش بودند از آنجایی که آنها به زبان انگلیسی تحصیل کرده بودند، بخش بزرگی از کسانی که از مدارس به سبک اروپایی فارغ التحصیل شدند مسیحیان کشوردربخش جنوب غربی بودند که پست های سطح پایین و متوسط ‌را در دولت استعماری پر کردند. جدای از مدارس به سبک اروپایی، آموزش از طریق سیستم سنتی در تامیل و سینهال ادامه یافت.

مسیحیان، کوچکترین اقلیت جزیره، از لحاظ تاریخی تحصیلات بهتری داشته اند. تامیل ها نیز سود بردند. برای قرن ها، تامیل های سریلانکا از آموزش برای بهبود تحرک اجتماعی خود استفاده کرده اند. منطقه تامیل در شمال و شرق سریلانکا نسبت به بقیه جزیره خشک و بایر است و برای کشاورزی سودآور نامناسب است. تامیل ها برای پیشرفت به آموزش وابسته بودند. تحت حاکمیت بریتانیا، اقلیت تامیل سهم نامتناسبی از پست‌های دانشگاهی و دولتی را دریافت می‌کرد. درآمد بالاتر در میان تامیل های سریلانکا و بازگشت به کشور توسط تامیل های خارج از کشور باعث رونق اقتصادی بیشتر در مناطق تامیل نسبت به سایر نقاط کشور شد.

طبق دایره المعارف آموزش جهانی: زمانی که بریتانیایی ها اشغال سریلانکا را آغاز کردند، مسئولیت آموزش جزیره را به جوامع مبلغ مسیحی سپردند که آموزش انگلیسی و غربی را که برای متمدن کردن مردم سریلانکا طراحی شده بود، ترویج می کردند. مدارس انگلیسی هزینه دریافت می کردند و از دولت بریتانیا کمک مالی دریافت می کردند. مدارس سکولار بومی غیرانگلیسی جزیره به دو زبان اصلی سریلانکا، سینهالی یا تامیل تدریس می شد. مدارس محلی به طور سنتی به دلیل محرومیت از کمک هزینه تحصیلی دولتی، بودجه کافی نداشتند. این مدارس بدون یارانه دولتی فقط می توانند مقدمات آموزش ابتدایی را فراهم کنند. مدارس معابد بودایی، عمدتاً در مناطق روستایی، بیشترین آسیب را دیدند: با محرومیت از بودجه دولتی و ناتوانی در دریافت هزینه، نتیجه، لابی موفقیت آمیز انجمن های مبلغین بود که به دنبال حذف مدارس دینی رقیب بودند. تحت حاکمیت بریتانیا، سریلانکایی‌های انگلیسی زبان نیز به عنوان معلم واجد شرایط بودند. مدیران استعماری تنها از سریلانکایی‌های انگلیسی زبان در خدمات مدنی استخدام می‌کردند. بنابراین، سریلانکایی‌هایی که تحت سلطه استعماری بریتانیا شکوفا شدند یا از تامیل‌های هندو با تحصیلات عالی بودند، یا به مسیحیت گرویدند و در مدارس انگلیسی تحصیل کردند، یا از تبار برگرها بودند.

در سال ۱۸۷۰ مجموعه ای از تغییراتی در سیستم آموزشی در سریلانکا ایجاد کرد. دولت شروع به گسترش تعداد مدارس دولتی کرد و یک طرح یارانه ای برای مدارس خصوصی که استانداردهای رسمی را رعایت می کردند، ایجاد کرد. کالج های پزشکی و حقوقی در کلمبو تأسیس شد. در سال ۱۹۰۰ تعداد دانش‌آموزان به بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر افزایش یافت.

اما رشد کند در اوایل قرن نوزدهم هنوز در اوایل قرن بیستم مشهود بود. مدارس خصوصی انگلیسی که بهترین مسیر را برای پیشرفت ارائه می‌کردند، تحت تسلط سازمان‌های مسیحی بودند که در جنوب غربی متمرکز بودند و تعداد نامتناسبی از دانش‌آموزان مسیحی و تامیل را به خود جذب کردند. اگرچه مؤسساتی که از تامیل و سینهالی استفاده می کردند به عنوان مدارس ابتدایی به فعالیت خود ادامه دادند، مؤسسات متوسطه که منحصراً به زبان انگلیسی تدریس می شدند، افراد نخبه مرد را که برای پست های مدیریتی تعیین می کردند، جذب کردند.

تحصیلات زنان عقب مانده است. تا سال ۱۹۲۱، سواد زنان در میان مسیحیان ۵۰ درصد، در میان بودایی ها ۱۷ درصد، در میان هندوها ۱۰ درصد و در میان مسلمانان ۶ درصد بود. پس از اصلاحات قانونی در دهه ۱۹۳۰ که وزارت آموزش و پرورش را تحت کنترل نمایندگان منتخب قرار داد، سیستم استعماری شروع به تغییر کرد. تا سال ۱۹۴۷، دولت کنترل مستقیم بر ۶۰ درصد مدارس و دانشکده های تربیت معلم داشت.  به عنوان بخشی از سیاست ارتقای سواد جهانی، آموزش در مدارس دولتی رایگان بود، مدارس ابتدایی و فنی در مناطق روستایی راه اندازی شد و آموزش و پرورش ناحیه مورد تشویق رسمی قرار گرفت. با تأسیس دانشگاه سریلانکا در سال ۱۹۴۲، آموزش رایگان از مهدکودک تا سطح دانشگاه در دسترس بود.

تحصیل در سریلانکا پس از استقلال

هنگامی که سریلانکا در سال ۱۹۴۸ مستقل شد، ۵۸۹۵ مدرسه در سریلانکا وجود داشت که بیش از ۱ میلیون دانش آموز تحصیل می کردند. این کشور همچنین دارای زیرساخت های آموزشی به خوبی توسعه یافته بود. اگرچه هنوز به دلیل نابرابری های فاحش نژادی، جغرافیایی و جنسیتی با مشکل مواجه بود، اما اساس یک سیستم مدرن را تشکیل می داد. از زمان استقلال در سال ۱۹۴۸، دولت آموزش و پرورش را یکی از بالاترین اولویت های خود قرار داده است که نتایج عالی را به همراه داشته است. در عرض ۴۰ سال، تعداد مدارس در سریلانکا بیش از ۵۰ درصد، تعداد دانش آموزان بیش از ۳۰۰ درصد و تعداد معلمان بیش از ۴۰۰ درصد افزایش یافت.

با این حال، استقلال احساسات استعماری را در میان اکثریت سینهالی ها از بین نبرد که حکومت بریتانیا به نفع اقلیت انگلیسی زبان تامیل بود، که از تحصیلات بهتر بهره می بردند، که منجر به درآمدهای بالاتر و مشاغل پردرآمدتر شد. استقلال توازن قوا را به نفع سینهالی ها تغییر داد. دو حزب سیاسی اصلی، حزب ملی متحد (UNP) و حزب آزادی سریلانکا (SLFP) تشکیل شدند و برای کسب آرای اکثریت سینهالی با یکدیگر رقابت کردند. احزاب بودیسم و ‌ناسیونالیسم را ترویج کردند و تقریباً تامیل ها را نادیده گرفتند مگر اینکه از آنها برای اهداف سیاسی استفاده کنند. افراط گرایان بودایی سینهالی که می خواستند زبان انگلیسی را با زبان سینهالی به عنوان زبان رسمی  سریلانکا جایگزین کنند. پس از پیروزی بندرانایکه در انتخابات پارلمانی ۱۹۵۶، حزب آزادی سریلانکا تغییر زبان را تأیید کرد و سهمیه‌هایی را برای محدود کردن ورود تامیل‌ها به خدمات دولتی و آموزش عالی، به‌ویژه در زمینه‌های پزشکی و علوم وضع کرد. تعداد دانشجویان تامیل که در دانشکده های پزشکی و دانشکده های مهندسی ثبت نام می کردند به ترتیب ۵۰ درصد و ۶۷ درصد کاهش یافته است. در دهه ۱۹۷۰، تنها ۶ درصد از معلمان تازه استخدام شده تامیل بودند، و جایگاه دانشگاهی برای تامیل ها در رشته های مبتنی بر علوم از ۳۵ درصد فقط در چهار سال قبل به ۱۱ درصد در سال ۱۹۷۴ کاهش یافت.

دولت تلاش کرده است تا زبان آموزشی در مدارس ابتدایی و متوسطه خود را از انگلیسی به تامیلی یا سینهالی تغییر دهد. در دهه ۱۹۶۰، زبان بومی رسانه اولیه در تمام مدارس متوسطه دولتی بود.  در دهه ۱۹۸۰، زبان انگلیسی کلید مهمی برای پیشرفت در مشاغل فنی و حرفه ای بود و هنوز رقابت بین خانواده های ثروتمند برای قرار دادن اعضا در برنامه های خصوصی انگلیسی زبان در مناطق شهری وجود داشت. اقلیت‌های قومی که مدت‌ها با آموزش به سبک اروپایی مرتبط بودند، هنوز درصد زیادی از نخبگان انگلیسی زبان را تشکیل می‌دادند. به عنوان مثال، در دهه ۱۹۸۰، تقریبا ۸۰ درصد از برگرها انگلیسی می دانستند، در حالی که تنها ۱۲ درصد از سینهالی ها انگلیسی صحبت می کردند.

تأثیر جنگ داخلی سریلانکا بر آموزش

حتی در طول سال‌های جنگ داخلی با ببرهای تامیل از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۹، دانش‌آموزان در حال تحصیل بودند، تعداد مدارس و معلمان افزایش یافت، نسبت دانش‌آموز به معلم بهبود یافت و سواد ملی افزایش یافت. بیشتر نبردها در منطقه محدودی از نواحی شمالی تامیل روی داد و زندگی در بسیاری از مناطق کشور تقریباً با حملات تروریستی گاه به گاه، استخدام مردان جوان در  ارتش و بار هزینه های دفاعی بر بودجه ملی، تقریباً به طور عادی ادامه داشت.

اصلاحات آموزشی به عنوان بخش اساسی حل مشکل تامیل و پایان دادن به جنگ داخلی تلقی می شد. تحت رهبری چاندریکا کوماراتونگا، رئیس جمهور سریلانکا از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵، بسیاری از جنبه های سرکوبگرانه و تبعیض آمیز آموزش و قوانین زبان که به جنگ داخلی کمک کردند، کاهش یافت[۸] .

سیستم آموزشی در سریلانکا

دولت در بخش آموزش نقش بی سابقه ای ایفا می کند.  از آنجایی که مؤسسات خصوصی دیگر از دولت کمک مالی دریافت نمی کنند، در حالی که با مدارس دولتی رایگان رقابت می کنند، مجبور به دریافت هزینه هستند. درصد دانش‌آموزان در سیستم دولتی به رشد خود ادامه داد و تا دهه ۱۹۸۰، ۹۹ درصد دانش‌آموزان دختر و ۹۳ درصد دانش‌آموزان پسر در سطح مدارس ابتدایی در مدارس دولتی آموزش دیدند. دولت انحصار آموزش را ندارد زیرا معبد بودایی و پریونا، مدارس مسلمانان و مدارس مسیحی هنوز در حال شکوفایی هستند. کلیسای کاتولیک رومی به تنهایی صدها مؤسسه از مهدکودک تا دبیرستان را اداره می کرد و ۸۰۰۰۰ کودک را آموزش می داد. با این حال، سیستم آموزشی دولت تأثیر زیادی بر اکثریت جمعیت، به ویژه سینهالی ها داشت.

کودکان بین سنین پنج تا ده سال به مدرسه ابتدایی می روند. از سن یازده تا پانزده سالگی به مدرسه راهنمایی می روند و با امتحان دیپلم پایان می یابد. و از شانزده تا هفده سالگی در دبیرستان تحصیل می کنند و با آزمون فوق دیپلم پایان می یابد.  داوطلبان واجد شرایط می توانند به سیستم دانشگاهی که کاملا دولتی است بروند. در اواخر دهه ۱۹۸۰، ۸ دانشگاه و ۱ کالج دانشگاهی با بیش از ۱۸۰۰۰ دانشجو در ۲۸ دانشکده و ۲۰۰۰ دانشجوی فارغ التحصیل وجود داشت.

دانشگاه پرادنیا در شش کیلومتری کندی که بین سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۶۰ تشکیل شد، شامل کالج های ویدیالانکارا  و ویدودایا است که از پیریوانا  تشکیل شده‌اند و در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ دوباره سازماندهی شدند. کالج فناوری پیشرفته در کاتوپتا در منطقه کلمبو در دهه ۱۹۶۰ تاسیس شد. دانشگاه روهونو (۱۹۷۹) و کالج دانشگاه باتیکالوآ (۱۹۸۱) ساخته شد. همچنین دانشگاه بودایی و پالی سریلانکا در سال ۱۹۸۲ در کلمبو تأسیس شد.

از جمله مشکلات عمده ای که هنوز در اواخر دهه ۱۹۸۰ با سیستم آموزشی مواجه بود، افت شدید تحصیل در مقاطع ابتدایی و تمایز مداوم نسبت به محیط های شهری به هزینه مناطق روستایی بود. متوسط ‌سطح تحصیلات در سریلانکا بین کلاس های ۵ تا ۹ بود و تقریباً ۴۰ درصد دانش آموزان پس از ۹ سال مدرسه را ترک می کردند. یافتن دلایل در یک جامعه عمدتاً کشاورزی که در آن بسیاری از جوانان به‌جای مدرسه به سطح عملکردی سواد و مهارت‌های حسابرسی رسیده‌اند، به‌سرعت در مزرعه یا خانه مورد نیاز بودند. بسیاری از جوانان شهری با پیشینه های کم درآمد نیز در سنین پایین ترک تحصیل کرده‌اند. این سیستم به دو سوم دانش‌آموزان تا پایه ۵ تحصیل می‌کرد، اما کمتر از ۱۰ درصد از جمعیت دارای مدرک دبیرستان و کمتر از ۱ درصد دارای دیپلم بودند. علی‌رغم تلاش‌های دولت در دهه ۱۹۸۰ برای گسترش فرصت‌ها برای جوانان از مناطق روستایی و مناطق کم جمعیت، فشارها برای ترک تحصیل زودهنگام در مناطقی که بی‌سوادی در آنها شایع‌تر بود، شدیدتر بود. به عنوان مثال در کلمبو در سال ۱۹۸۸ نرخ کلی باسوادی ۹۴ درصد بود در حالی که در منطقه آمپارا ۷۵ درصد بود. مدارس روستایی، به ویژه در علوم، به طور گسترده با امکانات ضعیف و تجهیزات ناکافی پراکنده بودند. معلمان ترجیح می دادند در مناطق روستایی کار نکنند و بسیاری از مدارس روستایی حتی تا کلاس دوازدهم  (در حد دیپلم) هم نرفتند.

آموزش فنی در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک زمینه بسیار پویا در آموزش بود. در اواخر دهه ۱۹۸۰، وزارت آموزش عالی شبکه ای متشکل از بیست و هفت دانشکده فنی و موسسات وابسته را در سراسر کشور اداره کرد. این دوره ها منجر به دریافت دیپلم ملی در حسابداری، بازرگانی، فناوری، کشاورزی، مطالعات بازرگانی، اقتصاد و تولید می شد. سایر مؤسسات دولتی، از جمله ادارات راه آهن، نقشه برداری و آبیاری، مؤسسات آموزشی تخصصی خود را اداره می کردند. وزارت کار دارای سه مؤسسه آموزش حرفه ای بود.  در اواسط دهه ۱۹۸۰، تعداد دانشجویان در تمام موسسات فنی دولتی به ۲۲۰۰۰ نفر رسید. علاوه بر این، دولت مدارس کشاورزی را در چهار مکان و مدارس کشاورزی عملی در هر منطقه راه اندازی کرد. یک مشکل مستمر در تمام زمینه های آموزش فنی، تمایز شدید جنسیتی در آموزش شغلی بود. زنان تمایل داشتند به جای رشته های علمی در دوره های اقتصاد خانگی و تدریس ثبت نام کنند.


[۱] D. O. Lodric, “Worldmark Encyclopedia of Cultures and Daily Life”, Cengage Learning, ۲۰۰۹       

[۲] World Education Encyclopedia, The Gale Group Inc., ۲۰۰۱

[۳] Russell R. Ross and Andrea Matles Savada, Library of Congress, ۱۹۸۸ 

[۴] Russell R. Ross and Andrea Matles Savada, Library of Congress, ۱۹۸۸ 

[۵] World Education Encyclopedia”, The Gale Group Inc., ۲۰۰۱

[۶] Russell R. Ross and Andrea Matles Savada, Library of Congress, ۱۹۸۸ 

[۷] World Education Encyclopedia”, The Gale Group Inc., ۲۰۰۱

[۸] World Education Encyclopedia, The Gale Group Inc., ۲۰۰۱

کد خبر 22670

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =